پاکوچولوپاکوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

پاکوچولو

کاشکی وصل شود عشق تو به آزادی🌱

دیوونه شدن مامان رایکا توسط نیم وجب بچه وروجک!

هر چیزی رو زمین باشه برمیداری میخوری. تکه های چیپس، کاکائو، شیرینی (که به لطف بابا ع ر همیشه رو زمین یافت میشه!) و حتی مووووووووووووو       آخه چرا؟ دعوات هم که میکنم فقط میخندی. بعد مریض بشی من چه کار کنم اونوقت؟ ...
15 آذر 1391

طناز من

همین یک ساعت پیش داشتم با مامانم  تلفنی صحبت میکردم. آنی کنارم بازی میکرد و صداش میومد. مامان گفت گوشی رو بذار گوشش باهاش حرف بزنم! همیشه این کارو که میکردم آنی کاملا ساکت میشد، میخندید و میخواست تلفن رو بخوره. اما این بار برعکس متوجه صدای مامان شد و شروع کرد به زبون خودش یه چیزایی گفتن. مامانم خیلی براش جالب بود گفت چی میگه ؟ من: اما هر دو خیلی خوشحال شدیم. اولین بار بود که آنی یه جورایی با تلفن حرف زد و نخواست بخوردش. کاملا به حرفای مامانم گوش میداد و جواب میداد. مامانم ازم خواست که حتما یادداشت کنم. منم با وجود خستگی اومدم و نوشتم. تازه جالب اینکه وقتی بعد از این تلفن خواستم بخوابونمش، یکهو دیدم سریع پستونکشو از دهنش در ...
1 آذر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پاکوچولو می باشد